Street wanderers
In my mind, people on great streets are like endless recurring commuters, constantly roaming over long distances, at a loss what to do! Surprised by nothing, they live in a state of unawareness, overwhelmed in the turbulence of life.
The more the number of people on the streets increases, the lonelier and isolated they will become. Therefore, if you live on a street in Tehran, you will go into solitude more than ever before.
The streets are full of wandering, angry and lonely people. Watching these wanderers keeps reminding one of this unwritten law of urban life: "Don’t interfere in my affairs, and I'll not interfere in yours."
How do streets affect people who regularly wander there? How has their lived experience been limited on the streets? How have the features of the streets made them lonely and harsh? How have stations, buses, parking lots, malls, special lines, crossroads and intersections led to their fragmentation?
Such questions leapt to my mind while I was walking along the streets.
Tehran | 2021
مسافران خیابان
در نظر گاه من ، آدمها در خیابان های بزرگ، همچون مسافرانی در رفت و برگشتی بی پایان، مدام در حال پرسه زدن در مسیر هایی طولانی اند. بلاتکلیف و معلق! هیچ چیز آنها را شگفت زده نمی کند. در مرزی از ناشناختگی به سر می برند. آشوب زندگی ، آنها را در خود غرق کرده است.
هر چه بر تعداد آدمهای خیابان افزوده شود، به همان میزان تنهایی و انزوایشان بیشتر می شود. به همین خاطر اگر در خیابانی در تهران زندگی کنی، باید بیش از پیش در لاکات فرو بروی.
خیابان پر است از مسافرانی سرگردان، عصبانی و تنها. نظاره ی مسافران خیابان این قانون نانوشته زندگی شهری را بارها و بارها گوشزد می کند که «کاری با من نداشته باش ،کاری با تو ندارم .»
خیابان چه تاثیری بر آدمهایی که مدام در آن سفر می کنند می گذارد؟ تجربه زیسته آنها در خیابان چقدر محدود شده است؟ ویژگی های خیابان چقدر آنها را تنها و خشن کرده است؟ ایستگاه ها ، اتوبوس ها، پارکینگ ها، مالها ، خطوط ویژه، چهار راه ها و تقاطع ها چطور موجب چند پارگی آدمها شده است؟
پرسش هایی از این دست در خلال سفرهایم به خیابان با من بود.
۱۴۰۰-۱۳۹۹ | تهران